گل پسرمگل پسرم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

یکی یدونه عزیز خونه

قدم22

1392/12/21 11:21
نویسنده : مامانی
485 بازدید
اشتراک گذاری

ماهگیت مبارک جراح زیبایی

پسر قشنگم

سلام عزیز دل مامان خوبی ببخشید دیر به وبت سر زدماوه

اصلا وقت نکردم بیامو پست جدید واست بزارم یه عالمه کار ریخته بود سرم

  شماهم که بدجور سرماخورده بودی ما هم بردیمت دکتر

اقای دکتر وزنت کرد گفت 5.800منو میگی اینطوریتعجب

اخه شما 20 روز پیشش 6.200 بودی

نه اینکه کم شیر میخوردی یقین پیدا کردم وزنت کم شدهناراحت

اومدیم خونه انقد حرص خوردیم من و بابا که نگو دیگه دست راستم از کار افتاده بود

شبش اصلا نخوابیدم تا صبح دعا میکردم که دکتر اشتباه کرده باشه

صبح که شما بیدار شدی رفتیم یه دکتر دیگه به همین امید که یه اشتباهی شده باشه

وزنت که کرد گفت 6.500تعجب من یه نفس راحتی کشیدم انگاری دنیا رو بهم دادن

خدارو صد هزار مرتبه شکر

زودی به بابایی خبر دادیم تا از نگرانی درش بیاریم خیلی خوشحال شد کلیم تشکر کردخجالت

خلاصه بعد دوروز 5ماهگیت رو تبریک میگم البته تو وبت هااز خود راضی

اگر نه که شب 12.18 بابایی کیک سفارش داده بودو ماهم کلی سه نفری خوش گذروندیم

و کلی عکس انداختیم که با یه اشتباه تکی های شما پاک شدنیشخند

بگذریم از اونشب بگم که شما خیلی بازیگوشی کردی

با مشت زدی وسط صورت انگری برد روی کیکتقهقهه

بعد هم کیک بریدی و کلی رقصیدیم باهم

گل پسر مامان و بابا امید زندگیمون انشالله همینطور که با اومدنت هر روز مارو به جشن و خوشحالی و امید و عشق ورزی و..... تبدیل کردی

خدا هم پشت و پناهت باشه و همیشه تو زندگیت موفق و پیروز و از همه مهمتر سالم و خوشحال باشیقلب

  اول از خدا بعدهم از همسری ممنونم واسه یه همچین روزای قشنگی

دردونه ی مامان بابایی هردومون رو خیییییییییلییییییییییییییییییییی دوست داره

خیلی خیلی واسم زحمت کشیده نمیزاره اب تو دلمون تکون بخوره

شاید زمونه یه جاهایی واسمون کم بزاره ولی بابایی واسه زندگیمون از جون مایه میزارهقلب

خیلی اقاست خیلی از خدا ممنونم که همچین امیدی به من داده خیالم از تمام زندگیم راحت

 خدا عشقی رو بهم هدیه داده که مثل کوه پشتم

بابایی امیدمه زندگیمه همه چیزمه خیلی دوستش دارم هیچ وقت هیچکس نمیتونه اینو درک کنه جز خدای مهربون که خودش اونو بهم هدیه کرد

حالا میخوام اینو به بابایی بگم که ازت مممممممممممممممممممممممممممممممممممنونم

وعاشقانه بعد خدا میپرستمت

راستی پسرم تا چند ساعت دیگه قرار راه بیوفتیم به سمت تهران

خونه مامانم اینا خیلی خوشحالمقلب 5ماه که ندیدمشون حسابی دلتنگم

ممکنه نتونم به وبت سر بزن از همین الان معذرت ماچ

هوراتشویقنیگا مشت زدی وسط کیکت بعدم باهم بریدیمشتشویقهورا

اینم عکسای کیکمون قبل عمل و بعد عمل توسط جراح زیبایی امیر علی نگهبان

قبل عمل

بعد عمل


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

فریده
24 اسفند 92 8:20
5 ماهگیت مبارک . امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی ،
سهيلا مامان وانيا
24 اسفند 92 14:09
5 ماهگيت مبارک خاله جون ايشالله هميشه شاد باشين.مواظب خودتون باشيد.ايشالله بهتون حسابى خوش بگذره. دوستتون دارم
ایـلـیــــا جـون
1 فروردین 93 17:39
5 ماهگیت مبارک عزیز خاله راستی شیما جون چرا بی معرفت شدی و دیگه بهمون سر نمیزنی ؟
مامان دلنیا
14 فروردین 93 12:43
5ماهگیت مبارک عزیییییییییییییییییزم..ایشالله 100 ساله شی .نه 120 ساله شی.نه 120 سال کمه .همیشه زنده باشی.
مامانی
پاسخ
مرسیخاله جونی